اشعار آیینی خیمه...

^ بدترین کابوس من در خشکسالی مردن است

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 11 شهریور 1397

^ بدترین کابوس من در خشکسالی مردن است

متن شعر

بدترین کابوس من در خشکسالی مردن است
ترسم از مردن که نه با دست خالی مردن است
.
درد بی دردی علاجش آتش است و ترس من
غوطه ور در عافیت از بی ملالی مردن است
.
مثل آن پروانه ای هستم که تنها حسرتش
در طواف شمع با آشفته حالی مردن است
.
آرزویم مثل مجنون گم شدن در موی یار
بعد از آن در لا به لای آن لیالی مردن است
.
نیست کاری ساده تر از جان سپردن در نجف
با علی آسان ترین کار اهالی مردن است
.
مرگ را هم دوست دارم در حریم کوی او
چون حیات واقعی در این حوالی مردن است
.
وقت مردن سر به روی دامنش خواهم گذاشت
عشق من هر شب در آغوشش خیالی مردن است
.
بهترین کار جهان مانند ” دعبل ” زیستن
بهترین کار جهان مثل “هلالی ” مردن است
.
مرگ در قاموس مردان بوسه بر شمشیرهاست
این هنر یعنی شهادت رمز عالی مردن است
.
از بهشت بی علی بیزارم و رویای من
در جوار حضرت مولی الموالی مردن است
.
.
.
احمد علوی
.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *