اشعار آیینی خیمه...

^ بریدم از همه تا خلوت وصال گرفتم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 21 فروردین 1397

^ بریدم از همه تا خلوت وصال گرفتم

متن شعر

بریدم از همه تا خلوت وصال گرفتم

که با تو در دل زندان بسته ، حال گرفتم

.

خمید سرو قدم ، آب گشت شمع وجودم

مه تمام بُدم ، صورت هلال گرفتم

.

به جای آن که بخوانم ز کس برات رهایی

سراغ روی تو در روز و ماه و سال گرفتم

.

به دست و پا و بدن حلقه های سلسله ام بین

تو لطف کردی و من این همه مدال گرفتم

.

اگر چه رفته ام از یاد خلق ، خرّم از آنم

که جا به یاد تو در این سیاهچال گرفتم

.

چنان به یاد عزیزان ، دلم گرفته در امشب

که از جمال رضا بوسه با خیال گرفتم

.

به افتخار بگو ” میثم ” این سخن به دو عالم

که خط سرخ ولای علی و آل گرفتم

.

.

.

استاد حاج غلامرضا سازگار 

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *