اشعار آیینی خیمه...

بهار زندگی ما خزونه

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 13 بهمن 1398

بهار زندگی ما خزونه

متن شعر

بهار زندگی ما خزونه

***

بهار زندگی ما خزونه

علت گریه هامو کی میدونه

.

اون غمی که دلامونو سوزونده

مصیبت یه مادر جوونه

.

تو سرخی سپیده دیدی یا نه

مادر قد خمیده دیدی یا نه

.

شنیدی از مزار بی نشونه

اون که کسی ندیده دیدی یا نه

.

هر آدمی دلش میگیره میره پیش مادرش

دلم گرفته که مزارشم ندیدم آخر

حرم نداره آه چه سخته باورش

.

اونی که ما رو می کُشه همیشه

روضه ی  دیوار و در و آتیشه

.

تو اون شلوغی و تو اون هیاهو

می خوام بگم چی شد ولی نمیشه

.

بعد تموم ضربه ها در افتاد

مادرمون از نفس آخر افتاد

.

روضه ی امشبم همین یه خطه

جلو چشای بابا مادر افتاد

.

مگه ندیدنش که غرق زخم شد همه ی تنش

میون شعله ها یه چیزاییه سخته گفتنش

همین که محسنو چجوری کشتنش

.

اجل گم کرده بعد از قتل محسن خانه ما را

بیا ای مرگ یاری کن منِ افتاده از پا را

.

نه دستی مانده تا گیسوی زینب را کنم شانه

نه پایی تا برای گریه گیرم راه صحرا را

.

ببر ای دست سالم دست مجروح مرا بالا

که از صورت بگیرم قطره قطره اشک مولا را

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *