اشعار آیینی خیمه...

^ به خون غلتید جانی تشنه تا جانان ما باشد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 3 تیر 1397

^ به خون غلتید جانی تشنه تا جانان ما باشد

متن شعر

به خون غلتید جانی تشنه تا جانان ما باشد

که داغش تا قیامت آتشی در جان ما باشد

.

سری گردن کشید از مرگ ، قدر نیزه‌‌ای روزی

که نامش آفتاب جان سرگردان ما باشد

.

لبش بر نیزه قرآن خواند تا ثقلین جمع آیند

لبش بر نیزه قرآن خواند تا قرآن ما باشد

.

چراغ چشم‌ هایش زیر نعل اسب‌ ها می‌ سوخت 

که مصباح الهدای دیده ی حیران ما باشد

.

لب و دندان او را چوب زد دست ستم روزی 

که طعم خیزران همواره با دندان ما باشد 

.

کنون ننگ است ما را تا به محشر ، مرگ در بستر 

حسین آمد به سوی کوفه تا مهمان ما باشد

.

.

.

علی محمد مؤدب

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *