اشعار آیینی خیمه...

^ به ما نمی رسد از آشنا صدا اینجا

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 11 بهمن 1396

^ به ما نمی رسد از آشنا صدا اینجا

متن شعر

به ما نمی رسد از آشنا صدا اینجا
چقدر فاصله داریم با شما اینجا
.
به سنگ لال بزن شیشه ی زلالی را
نگیر دست کم این شوق احتمالی را
.
برای خلق هنر ، نعره و سکوت ، علی ست
قنات این قلم خسته را قنوت ، علی ست
.
جنون اگر نبَرد شرم می برَد ما را
… و هیچ کس به پشیزی نمی خرَد ما را
.
علی ، حکایت شیرین و تلخِ توأم بود
علی ، شروع خوشی بود و آخر غم بود
.
به این امید که بخشند بی عمل ها را
به نام تو زده ام پرچم غزل ها را
.
چقدر بذر غزل کاشتید در عالم
شما چه حوصله ای داشتید در عالم
.
قسم به مدّ الف ، دال می شوم یا رب
علی علی نکنم لال می شوم یا رب
.
چقدر بعد نبی ، خلق با علی بد شد
علی به بی کسی اش آبروی احمد شد
.
به غربتی که علی داشت شعر من ، وقفی ست
به جز علی ز که گویم که این دهن وقفی ست
.
قسم به آدم و حوّا و جنّت و گندم
علی چه حوصله ای داشت بین این مردم …!
.
.
.
احمد بابایی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *