تا حضور تو دل خسته مسافر شده است
توشه بر داشته از گریه و زائر شده است
.
دیرگاهی است که مانند کبوتر ؛ جبریل
روی دیوار بقیع تو مجاور شده است
.
سینه ات مشرق الانوار هزاران سینا
موسی معرفت از طور تو ظاهر شده است
.
از همان روز که شد ” علم الاسما ” آغاز
علم شاگرد تو یا حضرت باقر شده است
.
کرسی و لوح و قلم آینه ی کشف و شهود
مصدر فیضی و حکمت ز تو صادر شده است
.
قطره از طینت دریاست همه می دانند
هر که شاگرد تو شد جزو مفاخر شده است
.
به سلامی که ز لب های رسول آورده است
مست از جام تماشای تو “جابر ” شده است
.
.
.
محمود شریفی
.
نظرات