اشعار آیینی خیمه...

دامان مادر

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 4 شهریور 1402
صاحب اثر

تفسیر او به دست قلم نامیسر است

متن شعر

تفسیر او به دست قلم نامیسر است
در شان او غزل ننویسیم بهتر است
.
شان نزول یک پری از آسمان به خاک
دامان مادری ست که در شان کوثر است
.
هر مصرعم لبی ست که لبخند می زند
این بیت من شبیه لبان پیمبر است
.
از عرش تا به فرش ملائک خمار او
ذکرش سبو سبو می الله اکبر است
.
و فاطمه ست معنی این نام را هنوز
از هر زبان که می شنوم نامکرر است
.
از زخم او اگر بنویسی قلم ، بدان
نامت از این به بعد قلم نیست خنجر است
.
ننویس فتنه پشت دری شعله می کشد
در کوچه شر به پا شده در خانه محشر است
.
در کوچه بوی آتش و در خانه عطر گل
مرز بهشت و دوزخ از آن روز این در است
.
با پهلوی شکسته هم از کوه کوه تر
با قامت خمیده هم از آسمان سر است
.
لبخند می زند که بخندند بچه ها
مادر اگر که جان بدهد باز مادر است
.
مولا هنوز اول بی هم نفس شدن
بانو در انتظار نفس های آخر است !
.
.
.
مهدی مردانی
.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *