اشعار آیینی خیمه...

^ تن بى سر شده چون بی کس و بى یار شود

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 9 شهریور 1397

^ تن بى سر شده چون بی کس و بى یار شود

متن شعر

تن بى سر شده چون بی کس و بى یار شود
بازى دست اراذل سر بازار شود

.

ترسم این است بلایى که سر من آمد
بین گودال سر جسم تو تکرار شود

.

پوشیه ؛ چادر و خلخال ؛ النگو ؛ معجر
همه را کوفه ی نامرد خریدار شود
.
من ندیدم سر خونى نشده در این شهر
کودک و پیر کسى وارد دربار شود

.

سنگ از بام کند کار عمود آهن
همه سرها به خدا مثل علمدار شود

.

سر هر کوچه کمى از بدنم ریخته است

خاک راه پسر حیدر کرار شود

.

سر بر نیزه و سنگ و چقدر چشم چران
دختر فاطمه بدجور گرفتار شود

.

سر دروازه حسین منتظرت می مانم
تا که اى نیزه نشین لحظه ی دیدار شود

.

حنجر پاره شده ارثیه ی پهلو شد
نوک نیزه اثرش چون نوک مسمار شود

.

.

.

قاسم نعمتی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *