اشعار آیینی خیمه...

تو ماه شب تاری و منم همون شب تارم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 29 اردیبهشت 1397

تو ماه شب تاری و منم همون شب تارم

متن شعر

تو ماه شب تاری و منم همون شب تارم

من هر چی که دارم آقا به اهل بیت بدهکارم

هزار تا بهارم بیاد من تو غمت عزادارم

.

سالی که شروعش با توئه زیباتره

چقدر دلم برای سامرا پر میزنه

.

حرم نگو بگو رویای شیرین دلم

ضریح تازه تو کل دنیای منه

.

دست ما و سایه ی مهرت

ای عزیز دردونه ی زهرا

 من تا آخر پای تو هستم آقا

.

تو بس که کریمی آقا گدات همیشه مهمونت

شبیه بابات حیدری کرامته توی خونت

بمیره برات نوکرت برا دل پریشونت

.

تن تو داره می لرزه روی خاکی چرا

به یاد مادرتی یاد خون و کوچه ها

.

لبای خشک تو قلبم رو از جا می کنه

عطش گرفتی و رفته دلت کرب بلا

.

روضه خون جدتی حالا

وای از اون گودال و عاشورا

روضه خونه حضرت زهرا آقا

.

دست ما و سایه ی مهرت

ای عزیز دردونه ی زهرا

 من تا آخر پای تو هستم آقا

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *