اشعار آیینی خیمه...

حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 6 مهر 1399

حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد

متن شعر

حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد

***

حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد
خلاص از وعده و وعیدت کرد

.

سیاه بود و سیاهی هر آنچه می دیدی
تو را سپرد به آئینه ، رو سپیدت کرد

.

چه گفت با تو در آن لحظه های تشنه ، حسین ؟
کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد

.

به دست و پای تو بارِ چه قفل ها که نبود
حسـین آمد و سرشار از کلیدت کرد

.

جنون ، تو را به مرادت رساند ناگاه
عجب تشرف سبزی ! جنون مریدت کرد

.

نصیب هر کس و ناکس نمی شود این بخت
قرار بود بمیری ، خدا شهیدت کرد

.

نه پیشوند نه پسوند ، حرّ حرّی تو
حـسین آمد و آزاد از یزیدت کرد

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *