حوراء از نفس افتاده
***
ابلیس ؛ قهقهه سر داده
حوراء از نفس افتاده
.
هیزم به دست ها حماله الحطب
حاضر و آماده
.
تکرار میشه تاریخ
با ضربه های یک میخ
.
بیت الحرام جبرئیل زیر پای اصحاب فیل
تو شعله ی نمرودیان قدیسه ی نسل خلیل
.
مادر با پسر افتاده
هر دو پشت در افتاده
.
با ضربه های پا در روی فاطمه
شعله ور افتاده
.
تاوان فتح خیبر
میشه شکستن در
.
آتش شبیه سائلاش پیچیده به دست و پاهاش
از همسایه ها هیچ کی نیست تا دل بسوزانه براش
.
بیت الحرام جبرئیل زیر پای اصحاب فیل
تو شعله ی نمرودیان قدیسه ی نسل خلیل
.
ابلیس ؛ قهقهه سر داده
حوراء از نفس افتاده
.
هیزم به دست ها حماله الحطب
حاضر و آماده
.
کوچه خاکی و خون رنگه
قنفذ وحشی و دلسنگه
.
با تازیانه ها سرباز نیمه جون
دست خالی می جنگه
.
وای از غلاف شمشیر
زهرا شده زمینگیر
.
سنگی رسید سبو شکست هم سینه و پهلو شکست
همینجا توی کوچه ها نامرد زد و بازو شکست
.
ابلیس ؛ قهقهه سر داده
حوراء از نفس افتاده
.
هیزم به دست ها حماله الحطب
حاضر و آماده
.
تکرار میشه تاریخ
با ضربه های یک میخ
.
بیت الحرام جبرئیل زیر پای اصحاب فیل
تو شعله ی نمرودیان قدیسه ی نسل خلیل
.
.
.
نظرات