اشعار آیینی خیمه...

^ خاک پای تو دوایی ست که لب می فهمد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 12 آبان 1397

^ خاک پای تو دوایی ست که لب می فهمد

متن شعر

خاک پای تو دوایی ست که لب می فهمد
هجر را عاشق افتاده به تب می‌ فهمد

.

غربت هر سحری را که بدون تو گذشت !
آنکه بیدار نشسته همه شب می‌ فهمد

.

آمدم تا بزنی ! دست کشیدی به سرم
سر من لطف تو را وقت غضب می‌ فهمد

.

وسط کوچه و بازار سلامت کردم
گرچه کور است گدای تو ! ادب می‌ فهمد !

.

ذکر یابن الحسنم بود که سامانم داد
کام تلخم ز تو معنی رطب می‌ فهمد

.

آنقدر با دل ما راه میایی آقا
که بدهکار عوض قرض ؛ طلب می‌ فهمد !

.

راهیم کن بروم کرببلا ! حال مرا …
هر کس از قافله افتاده عقب می‌ فهمد

.

من بیایم به حرم زود شفا می گیرم
درد اگر مانده ، طبیبم به مطب می‌ فهمد
.

.

.

سید پوریا هاشمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *