اشعار آیینی خیمه...

خدا مرا بکشد تو سه ماهه پیر شدی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 30 بهمن 1396

خدا مرا بکشد تو سه ماهه پیر شدی

متن شعر

خدا مرا بکشد تو سه ماهه پیر شدی
چه آمده به سرت از زمانه سیر شدی

.
توان حرف زدن هم نمانده در بدنت
چه قدر فاطمه جانم تو گوشه گیر شدی

.

تمام زندگی ام زیر و رو شد از وقتی
که بین آتش و دیوار و در اسیر شدی

.
مغیره هر چه تو را زد ز پا نیفتادی
تو بار شیشه سپر کردی و دلیر شدی

.
زنی نرفته به جنگ چهل نفر جز تو

دوباره مثل همیشه چه بی نظیر شدی

.
خدا مرا بکشد لاله از زمین رویید
همین که با قد خم رد ز هر مسیر شدی

.
مسیح پرور عالم تو هستی و حالا
میان زخم و جراحت چنین اسیر شدی

.

.

.

محمدحسین رحیمیان

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *