اشعار آیینی خیمه...

^ خورشید پر فروغ دلش می خواست

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 4 شهریور 1397

^ خورشید پر فروغ دلش می خواست

متن شعر

خورشید پر فروغ دلش می خواست آیینه ی جمال علی باشد
می خواست تا که ذره ی ناچیزی از چشمه ی زلال علی باشد

.

سیصد بهار دید ولی سلمان ، در فصل پرحرارت تابستان
می خواست گوشه ی نخلستان مبهوت حسّ و حال علی باشد

.

در جام عشق باده ی حق می ریخت در قعر چاه بود و عرق می ریخت
دیگر حلال ها همه مکروهند تا لقمه ی حلال علی باشد

.

پیغمبر است اول و او بعدی یعنی به جز رسول خدا سعدی !
ناممکن است در همه ی عالم سروی به اعتدال علی باشد

.

بحث از خدا و خلقت عالم شد صبحت سر تملّک عالم شد
امر خدای عزّوجل این بود ، فرمود : عرش مال علی باشد

.

اما زمین و هر چه که در آن است دریای رحمتی که فراوان است
تقدیم آن کسی که در این عالم در خاطرش خیال علی باشد

.

عالم شبیه قطره و او دریاست وسعش اگر چه بیشتر از این هاست
حقش ادا نمی شود او حتی هر سال هم که سال علی باشد

.

این شاعر شکسته امیدش اوست در شام تیره صبح سپیدش اوست
یا رب فقط به جان علی بگذار تا در پناه آل علی باشد

.

.

.

احمد علوی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *