^ خورشید پر فروغ دلش می خواست
خورشید پر فروغ دلش می خواست آیینه ی جمال علی باشد
می خواست تا که ذره ی ناچیزی از چشمه ی زلال علی باشد
.
سیصد بهار دید ولی سلمان ، در فصل پرحرارت تابستان
می خواست گوشه ی نخلستان مبهوت حسّ و حال علی باشد
.
در جام عشق باده ی حق می ریخت در قعر چاه بود و عرق می ریخت
دیگر حلال ها همه مکروهند تا لقمه ی حلال علی باشد
.
پیغمبر است اول و او بعدی یعنی به جز رسول خدا سعدی !
ناممکن است در همه ی عالم سروی به اعتدال علی باشد
.
بحث از خدا و خلقت عالم شد صبحت سر تملّک عالم شد
امر خدای عزّوجل این بود ، فرمود : عرش مال علی باشد
.
اما زمین و هر چه که در آن است دریای رحمتی که فراوان است
تقدیم آن کسی که در این عالم در خاطرش خیال علی باشد
.
عالم شبیه قطره و او دریاست وسعش اگر چه بیشتر از این هاست
حقش ادا نمی شود او حتی هر سال هم که سال علی باشد
.
این شاعر شکسته امیدش اوست در شام تیره صبح سپیدش اوست
یا رب فقط به جان علی بگذار تا در پناه آل علی باشد
.
.
.
احمد علوی
.
نظرات