اشعار آیینی خیمه...

خون از چشمام پاک کردم دیدم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 15 شهریور 1398

خون از چشمام پاک کردم دیدم

متن شعر

خون از چشمام پاک کردم دیدم

***

خون از چشمام پاک کردم دیدم

بین لشگر دنبالم می گردی

.

از فریادت جانا فهمیدم

خیلی مردی

.

یادگاری حسن

اومده به یاری حسین

زخم روی بدنِ تو

زخم کاری حسین

.

نیا اینجا می کشنت

به خاک و خون می کشنت

.

نیا که بابات نببینه

غریب گیر آوردنت

.

پر می گیرم سمت آغوشت

می بینم آه تنها مونده بابا

.

تو آغوشم جسم بیهوشت

لبیک آقا

.

فدای تو شدنم

بوده وصیت پدرم

زخمای روی تنِ تو

زخمای رو جیگرم

.

چرا اینجور می زننت

شده پر از خون بدنت

.

پاشو نرن سمت

حرم غریب گیر آوردنت

.

نیا اینجا می کشنت

به خاک و خون می کشنت

.

نیا که بابات نببینه

غریب گیر آوردنت

.

بین گودال سنگ بود و لاله

با یک ضربه یاس حسن شد پرپر

.

در خاک و خون عشق میزد ناله

ای وای مادر

.

وقتی فرزند حسن

صدا میزنه مادرشو

.

فاطمه میرسه و

می گیره به دامن سرشو

.

چرا پاره است پیرهنت

گلم پر خونه تنت

.

الهی مادر بمیره

غریب گیر آوردنت

.

نیا اینجا می کشنت

به خاک و خون می کشنت

.

نیا که بابات نببینه

غریب گیر آوردنت

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *