اشعار آیینی خیمه...

در اصل هجران تشنگی و وصل ؛ باران است

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 4 بهمن 1396

در اصل هجران تشنگی و وصل ؛ باران است

متن شعر

در اصل هجران تشنگی و وصل ؛ باران است
حسی که من دارم همان حس بیابان است

.

نزدیکی و دوری ملاک وصل و هجران نیست
” راضی ” ست او وصل است ؛ ” ناراضی ” ست هجران است

.

پروانه گر چه سوخته اما پشیمان نیست
روزی پشیمان می شود هر که پشیمان است

.

گاهی به جای حرف باید گریه را آورد
بهتر به حاجت می رسد طفلی که گریان است

.

فردا گریبان گناهش را نمی گیرند
هر که سر هجران تو پاره گریبان است

.

با قصد قربت آمدیم و قرب مان دادید
مهمان تو انگار نه انگار مهمان است

.

قصر است زندانی که یوسف را بغل کرده
قصری که یوسف را به زندان برده زندان است

.

باید برای تو که منت بر سرم داری
این آبرو را داد ، جان دادن که آسان است

.

تکلیف این دل را که آواره است روشن کن
دل که بلاتکلیف شد آنقدر حیران است

.

 

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *