در اصل هجران تشنگی و وصل ؛ باران است
حسی که من دارم همان حس بیابان است
.
نزدیکی و دوری ملاک وصل و هجران نیست
” راضی ” ست او وصل است ؛ ” ناراضی ” ست هجران است
.
پروانه گر چه سوخته اما پشیمان نیست
روزی پشیمان می شود هر که پشیمان است
.
گاهی به جای حرف باید گریه را آورد
بهتر به حاجت می رسد طفلی که گریان است
.
فردا گریبان گناهش را نمی گیرند
هر که سر هجران تو پاره گریبان است
.
با قصد قربت آمدیم و قرب مان دادید
مهمان تو انگار نه انگار مهمان است
.
قصر است زندانی که یوسف را بغل کرده
قصری که یوسف را به زندان برده زندان است
.
باید برای تو که منت بر سرم داری
این آبرو را داد ، جان دادن که آسان است
.
تکلیف این دل را که آواره است روشن کن
دل که بلاتکلیف شد آنقدر حیران است
.
.
.
نظرات