اشعار آیینی خیمه...

^ راه گم کرده ام و زار شدم ، برگشتم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 27 اردیبهشت 1398

^ راه گم کرده ام و زار شدم ، برگشتم

متن شعر

راه گم کرده ام و زار شدم ، برگشتم

دور از این خانه گرفتار شدم ، برگشتم

.

آن قدر دور گناهان کبیره گشتم

عاقبت عاصی و بیمار شدم ، برگشتم

.

گفته بودی که نرو ، عزت عالم اینجاست

رفتم و پیش همه خوار شدم ، برگشتم

.

روحِ پاکی که دمیدی به دلم ، تار شده

عفو کن مثل لجنزار شدم ، برگشتم

.

بارها داشت می آمد گل زهرا سویم

بارها مانع دیدار شدم ، برگشتم

.

نیتِ ترک خطا کردم و نفسم نگذاشت

خسته از نفسِ طمعکار شدم ، برگشتم

.

تا منادی به ندا گفت : گنهکار کجاست ؟!

زودتر از همه بیدار شدم ، برگشتم

.

دیشب از هجر نجف نادعلی می خواندم

زائرِ حیدر کرار شدم ، برگشتم

.

بار ، سنگین شد و با عرض سلامی به حسین

دم افطار ، سبک بار شدم ، برگشتم

.

جان فدای دل زینب که چهل روز فقط

به همه گفت عزادار شدم ، برگشتم

.

ای برادر تو نبودی و به شام و کوفه

خسته از ظلمت انظار شدم ، برگشتم

.

دیده ای ؟! سوخته ام ، آب شدم ، گریه شدم

موجب خنده ی اغیار شدم برگشتم

.

.

.

محمدجواد شیرازی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *