^ راه گم کرده ام و زار شدم ، برگشتم
راه گم کرده ام و زار شدم ، برگشتم
دور از این خانه گرفتار شدم ، برگشتم
.
آن قدر دور گناهان کبیره گشتم
عاقبت عاصی و بیمار شدم ، برگشتم
.
گفته بودی که نرو ، عزت عالم اینجاست
رفتم و پیش همه خوار شدم ، برگشتم
.
روحِ پاکی که دمیدی به دلم ، تار شده
عفو کن مثل لجنزار شدم ، برگشتم
.
بارها داشت می آمد گل زهرا سویم
بارها مانع دیدار شدم ، برگشتم
.
نیتِ ترک خطا کردم و نفسم نگذاشت
خسته از نفسِ طمعکار شدم ، برگشتم
.
تا منادی به ندا گفت : گنهکار کجاست ؟!
زودتر از همه بیدار شدم ، برگشتم
.
دیشب از هجر نجف نادعلی می خواندم
زائرِ حیدر کرار شدم ، برگشتم
.
بار ، سنگین شد و با عرض سلامی به حسین
دم افطار ، سبک بار شدم ، برگشتم
.
جان فدای دل زینب که چهل روز فقط
به همه گفت عزادار شدم ، برگشتم
.
ای برادر تو نبودی و به شام و کوفه
خسته از ظلمت انظار شدم ، برگشتم
.
دیده ای ؟! سوخته ام ، آب شدم ، گریه شدم
موجب خنده ی اغیار شدم برگشتم
.
.
.
محمدجواد شیرازی
.
نظرات