اشعار آیینی خیمه...

دعبل شدم انگار

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 28 شهریور 1402
صاحب اثر

زائر شدم از دور و پریشان شدم از دور

متن شعر

زائر شدم از دور و پریشان شدم از دور
مهمان کرمخانه ی سلطان شدم از دور
.
در شهر خودم وارد صحنت شده بودم
با چشم دلم عاشق باران شدم از دور
.
صحن رضوی رفتم و فیضت که اثر کرد
دِعبل شدم انگار و غزل خوان شدم از دور
.
در دوری ام از صحن اگر منفعتی هست
با حال خوشم طالب خسران شدم از دور
.
تا چشم من از دیدن یوسف بشود باز
شرحی به غم قصه ی کنعان شدم از دور
.
تا نسبت خدّامی از این صحن بگیرم
در محضر خورشید نگهبان شدم از دور
.
هر بیت خودش پنجره فولاد دل ماست
وا شد گره از کارم و درمان شدم از دور
.
هرکس که شده معتکف مسجد اعظم
فهمیده که مهمان خراسان شدم از دور
.
.
.
مجتبی رافعی
.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *