^ شبکور شدیم از عدم تابش نورت
شبکور شدیم از عدم تابش نورت
این خاک یتیم است بکش دست عبورت
.
امواج علیل و نفَس باد عقیم است
ساحل به شک افتاده ز طوفان حضورت
.
در آینه ی خانه نظر کن که ببینی
تصویر همه هست به جز صاحب صورت
.
از روشنی آه تو داریم چراغی
ای فیض غمت ، صیقل زنگار و کدورت
.
اغلب همه مَردیم ولی محض تفاخر
اینجا همه هستند به جز وقت ظهورت
.
دوریم ز تو گرچه تو نزدیک به مایی
ای دوست نشانی بده از خانه ی دورت
.
.
.
شیخ سید رضا جعفری
.
نظرات