اشعار آیینی خیمه...

شب های درد و نافله و بی قراری ام

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 1 بهمن 1398

شب های درد و نافله و بی قراری ام

متن شعر

شب های درد و نافله و بی قراری ام

***

شب های درد و نافله و بی قراری ام

چشم خداست شاهد شب زنده داری ام

.

گاهی میان گریه که از هوش می روم

اشک علی ست آنکه میاید به یاری ام

.

چندی ست نان نپخته و کاری نکرده ام

شرمنده کنیزم از این خانه داری ام

.

پیری زودرس به سراغ من آمده

برگ و بری ندارم اگرچه بهاری ام

.

همسایه ها به مرگ من انگار راضی اند

دلگیر از این محله و این همجواری ام

.

زخمم به یک اشاره دهن باز می کند

شب تا سحر مراقب این زخم کاری ام

.

آتش حریف سوره ی قرآن نمی شود

من کوثرم که در دل تاریخ جاری ام

.

من رهبرم علی ست که حق در مدار اوست

شکر خدا شهید ولایت مداری ام

***

گردد اگر چه غرق به خون پای تا سرم

به ز آن که بنگرم غم غربت به شوهرم

.

مرگ من از فشار و در و دیوار خانه نیست

این غصه می کُشد که غریب است شوهرم

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *