طوبای تو میان دلم قد کشیده است
****
طوبای تو میان دلم قد کشیده است
احساس می کنم به تو نزدیک می شوم
جزر مرا نگاه تو ، مد کشیده است
.
این جذبه ی طلایی بالانشین تو
بال مرا حوالی گنبد کشیده است
.
دست خدای عز و جل روی قلب ما
این بار سوم است محمد کشیده است
.
نوری رئوف در حرمت موج می زند
الطاف کاظمین به مشهد کشیده است
.
بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو
ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو
.
بگذار خاک پای تو نقاشی ام کنند
سجاده ی دعای تو نقاشی ام کنند
.
بگذار بر کنار قدم های هر شبت
با رشته ی عبای تو نقاشی ام کنند
.
بال و پرم بده که شبیه کبوتری
امروز در هوای تو نقاشی ام کنند
.
بگذار از زمان ازل تا همیشه ها
آقای من برای تو نقاشی ام کنند
.
وقتی میان خانه دعا پخش می کنی
مسکین ترین گدای تو نقاشی ام کنند
.
بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو
ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو
.
ای بالش تو دست امام رئوف ما
ای سایه بان روی تو بال فرشته ها
.
تا آمدی امام رضا گریه اش گرفت
ای مستجاب چله ی سجاده دعا
.
تا یک تبسمی نکنی پا نمی شود
خورشید از مقابل گهواره ی شما
.
این گونه بی نقاب نظر می خوری عزیز
این قدر در مقابل آیینه ها نیا
.
آقا قرار ما سر میدان کاظمین
ای اولین زیارت ما بعد کربلا
.
بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو
ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو
.
هر صبح چهارشنبه مقیم تو می شوم
از زائران صبح نسیم تو می شوم
.
روزی اگر به طور مرا راهیم کنند
سوگند می خورم که کلیم تو می شوم
.
وقتی که از محله ی ما می کنی عبور
کوچه نشین دست کریم تو می شوم
.
بر پشت بام گنبد زرد و طلائیت
مثل کبوتران حریم تو می شوم
.
کم کم در ابتدای خیابان کاظمین
دارم همان گدای قدیم تو می شوم
.
بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو
ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو
.
.
.
علی اکبر لطیفیان
.
نظرات