اشعار آیینی خیمه...

^ طوبای تو میان دلم قد کشیده است

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 18 فروردین 1396

^ طوبای تو میان دلم قد کشیده است

متن شعر

طوبای تو میان دلم قد کشیده است

****

طوبای تو میان دلم قد کشیده است

بین من و خیال خودم سد کشیده است

.

احساس می کنم به تو نزدیک می شوم

جزر مرا نگاه تو ، مد کشیده است

.

این جذبه ی طلایی بالانشین تو

بال مرا حوالی گنبد کشیده است

.

دست خدای عز و جل روی قلب ما

این بار سوم است محمد کشیده است

.

نوری رئوف در حرمت موج می زند

الطاف کاظمین به مشهد کشیده است

.

بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو

ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو

.

بگذار خاک پای تو نقاشی ام کنند

سجاده ی دعای تو نقاشی ام کنند

.

بگذار بر کنار قدم های هر شبت

با رشته ی عبای تو نقاشی ام کنند

.

بال و پرم بده که شبیه کبوتری

امروز در هوای تو نقاشی ام کنند

.

بگذار از زمان ازل تا همیشه ها

آقای من برای تو نقاشی ام کنند

.

وقتی میان خانه دعا پخش می کنی

مسکین ترین گدای تو نقاشی ام کنند

.

بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو

ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو

.

ای بالش تو دست امام رئوف ما

ای  سایه بان روی تو بال فرشته ها

.

تا آمدی امام رضا گریه اش گرفت

ای مستجاب چله ی سجاده دعا

.

تا یک تبسمی نکنی پا نمی شود

خورشید از مقابل گهواره ی شما

.

این گونه بی نقاب نظر می خوری عزیز

این قدر در مقابل آیینه ها نیا

.

آقا قرار ما سر میدان کاظمین

ای اولین زیارت ما بعد کربلا

.

بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو

ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو

.

هر صبح چهارشنبه مقیم تو می شوم

از زائران صبح نسیم تو می شوم

.

روزی اگر به طور مرا راهیم کنند

سوگند می خورم که کلیم تو می شوم

.

وقتی که از محله ی ما می کنی عبور

کوچه نشین دست کریم تو می شوم

.

بر پشت بام گنبد زرد و طلائیت

مثل کبوتران حریم تو می شوم

.

کم کم در ابتدای خیابان کاظمین

دارم همان گدای قدیم تو می شوم

.

بخشنده تو ، خدای کرم تو ، جواد تو

ابن الرضا تو ، حضرت باب المراد تو

.

.

.

علی اکبر لطیفیان

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *