فقط نه صبح من از ابرهای تار پر است
فقط نه صبح من از ابرهای تار پر است
گلوی جاده هم از بغض انتظار پر است
.
بیا که زردی پائیز با تو بی معناست
چرا که عهد تو از سبزی بهار پر است
.
اگر که دفترت از خاطرات من خالی ست
میان دفتر من از تو یادگار پر است
.
به خاک های مسیرت نگاه کن گاهی
که زیر هر قدمت قلب بی قرار پر است
.
مگیر خرده اگر منتسب شدیم به تو
چرا که دور و بر گل همیشه خار پر است
.
چگونه یاد تو از خاطرم گذر نکند
که لحظه لحظه ام از لطف بی شمار پر است
.
مرا خراب خودت کن به خلق وا مگذار
دل خراب من از دست روزگار پر است
.
پس از دعای فرج کربلاست حاجت ما
و در سر همه سودای آن مزار پر است
.
.
.
محمد بیابانی
.
نظرات