اشعار آیینی خیمه...

^ قبل هر چیزی در عالم نور طاها خلق شد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 4 اردیبهشت 1397

^ قبل هر چیزی در عالم نور طاها خلق شد

متن شعر

قبل هر چیزی در عالم نور طاها خلق شد

نور او تا شد دو قسمت ، نور مولا خلق شد

.

آفرینش غرق ظلمت بود و مثل شب سیاه

صبح سر زد آن زمان که نور زهرا خلق شد

.

پلک بر هم زد محمّد ، از طفیلِ هستِ او

آسمان ها گشت پیدا و زمین ها خلق شد

.

کرسی و لوح و قلم این را شهادت داده اند

نور حیدر جلوه کرد و عرش اعلا خلق شد

.

این فضیلت بر حسین و بر حسن کافی ست که

نورشان از باطن أمّ ابیها خلق شد

.

خواست خطّاطی که مشق نام مولا را کند

ناگهان آمد به خود ، خطّ معلّی خلق شد

.

هر که از آل علی بر فرق دنیا پا گذاشت

چون محمّد با ملاحت گشت و زیبا خلق شد

.

هر کجا خورشید عشق از مشرق خود جلوه کرد

از شعاع نوری اش ماهی دل آرا خلق شد

.

پای تا سر مظهر الله اکبر هست و بس

آن که با دست خداوند تعالی خلق شد

.

تا برای شاه ، علی اکبر به دنیا آورَد

با تمنّای وصالش ، امّ لیلا خلق شد

.

مادر عیسی کنیز امّ لیلا شد که دید

آیه ی ” إنّ اصطفا ” را باز معنا خلق شد

.

کودکی آورد این بانو برای شاه دین

کز نفس های دم صبحش مسیحا خلق شد

.

قطره ای افتاد در دریای لطف حضرتش

شاهدان دیدند ، از آن قطره موسی خلق شد

.

خواست تا طعم لبش را روزه داران حس کنند

دست خود را سمت نخلی بُرد ، خرما خلق شد

.

او نه تنها از لحاظ ظاهری چون مصطفاست

بلکه از هر حیث چون پیغمبر ما خلق شد

.

بر محمد ، بر علی ، بر مجتبی و بر حسین

اشبه النّاس و قرین و مثل و همتا خلق شد

.

تا که تمثیلی شود از قامت رعنای او

در بهشت عدن ، پیش سدره طوبی خلق شد

.

چشم های شور کوفه ، نرگسش را چشم زد

بس که چشم مست شهزاده فریبا خلق شد

.

دور او یک بار هنگام وداعش از حرم

بار دیگر از هجوم خصم ، غوغا خلق شد

.

روز پیری حسینش را خدا هم دید ، آه

او عصایی بود و بهر دست بابا خلق شد

.

اشک چشم پیرمردی ریخت دورش آن قدَر

کز خروش گریه هایش ، موج دریا خلق شد

.

تا کمی شرح پریشانی جسمش را دهند

واژه ای سنگین به نام ارباً اربا خلق شد

.

.

.

محمد قاسمی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *