قدّم نمیرسه خودمو سپر کنم ای کاش می شد برم بابامو خبر کنم . نامرد بگو با یه زن آخه دعوا چرا نامرد اگه میزنی بی محابا چرا . نمی بینی چشمای تَرَمو بسه دیگه کشتی مادرمو . آبرو بردی پیش بابام چطوری بلند کنم سرمو .
دستت آخه مگه نمی دونی سنگینه می بینی مادرم جایی رو نمی بینه . نامرد تو که سیلی بی هوا میزنی نامرد به سینه ش دیگه چرا پا میزنی . اومدی جلو با داد و هوار چطوری زدی که خورد به دیوار . نامه رو گرفتی و حالا از سر راهمون نمیرسه کنار . نمی بینی چشمای تَرَمو بسه دیگه کشتی مادرمو . آبرو بردی پیش بابام چطوری بلند کنم سرمو .
هرچی تو این کوچه که داره سرم میاد بدتر تو کربلا سر خواهرم میاد . امروز یه نفر فقط جلوی مادره فردا ولی دخترش وسط لشگره . بابام تو شعله گیر می کنن سه ساله ی ما رو پیر می کنن . برادرمو که سر می بُرن خونواده شو اسیر می کنن . . .
نظرات