اشعار آیینی خیمه...

^ محبوس کرده در وسط سینه آه را

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 21 فروردین 1397

^ محبوس کرده در وسط سینه آه را

متن شعر

محبوس کرده در وسط سینه آه را
کرده اسیر خود دل خورشید و ماه را

.

او بانی نجات تمام اسیرهاست
یوسف اگرچه سهم خودش کرده چاه را

.

بر میله ی قفس زده بال شکسته را
تا که رفیق گریه کند هر نگاه را

.

از جور تازیانه تن او کبود شد
با یاد کوچه کرده تنش این سیاه را

.

راه نفس کشیدن او بسته می شود
هنگام نقل اینکه … کسی بسته راه را

.

پایش شکست و پایه ی کرسی کشید آه
بر پای سلسله بنویس این گناه را

.

یک سو سپاه سندی و یک سو سپاه شمر
هم دست کرده سلسله هر دو سپاه را

.

بر روی تخته پاره لهوفی نهاده اند
که گریه کرده دم به دم قتلگاه را

.

.

.
حجت الاسلام محسن حنیفی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *