اشعار آیینی خیمه...

محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 27 مهر 1397

محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین

متن شعر

محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین

گریست ابر خزان هم به باغ و راغ حسین

.

هزار و سیصد و اندى گذشت سال و هنوز

چو لاله بر دل خونینِ شیعه ، داغ حسین

.

به هر چمن که بتازد سموم باد خزان

زمانه یاد کند از خزان باغ حسین

.

هنوز ساقى عطشان کربلا گویى

کنار علقمه افتاده با ایاغ حسین

.

اگر چراغ حُسینى به خیمه شد خاموش

مُنوّر است مساجد به چلچراغ حسین

.

خدا به نافه ی خلدش دماغ جان پر داشت

که بوى خون نکند رخنه در دماغ حسین

.

فراغ از دو جهان داشت با فروغ خُداى

خُدای را چه فروغى است در فراغ حسین

.

یزید کو که ببیند به ناله قافله‌ ها

گرفته از همه سوى جهان سُراغ حسین

.

.

.

شهریار

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *