اشعار آیینی خیمه...

موهامو شونه کنید داره میاد بابام

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 13 شهریور 1398

موهامو شونه کنید داره میاد بابام

متن شعر

موهامو شونه کنید داره میاد بابام

***

موهامو شونه کنید داره میاد بابام

میاد منو ببره میدونه چه قدر تنهام

بیا که خسته شدم بابا فقط تو رو می خوام

.

نیومدی بال و پرم سوخت
تو کوچه ها موی سرم سوخت

.

انقده دلتنگ تو بودم

برام دل اهل حرم سوخت

.
دردای من دوا نمیشه

چشای بسته وا نمیشه

.
عمه برام غذا آورده

اما اینا برام بابا نمیشه

.

شب تا سحر خدا خدا می کنم 
با گریه بابامو صدا می کنم

.

ممنون بابا که با این محاسن خونی
یادت نرفته منو اومدی به مهمونی

خیلی خوش اومدی ای ماه شکسته پیشونی

.
زیر تگرگ تازیونه

تنم مثل برگ خزونه

.

موهام داره لحظه به لحظه

سفید میشه دونه به دونه

.
روز و شبم هول و هراسه

پیرُهنم کهنه لباسه

.
انقدر عوض شدم که جز تو

با کسی منو نمی شناسه

.
شب تا سحر خدا خدا می کنم 
با گریه بابامو صدا می کنم

.

اومدی اما بغلم نکردی

کاشکی که روی نیزه برنگردی

.

شب تا سحر خدا خدا می کنم 
با گریه بابامو صدا می کنم

.
بابا ببین که چه قدر خسته و بی جونم

بس که گرسنمه از شبی که ویرونم
نشد چیزی بخورم آخه شکسته دندونم

.

لحظه ای که می خوام بخوابم
یه خاطره میده عذابم

.

چشامو که روهم میذارم
تو فکر اون بزم شرابم

.

هر دوی ما خسته ی خسته

زخما رو چهرمون نشسته

.

تو رو با خیزرون منو با سیلی
دندون هر دومون شکسته

.

رو دامن منی سر رو نیزه
کاشکی سر منم بره روی نیزه

.

شب تا سحر خدا خدا می کنم 
با گریه بابامو صدا می کنم

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *