اشعار آیینی خیمه...

نُه سال با تو شد سپری روزگار من

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 8 بهمن 1396

نُه سال با تو شد سپری روزگار من

متن شعر

نُه سال با تو شد سپری روزگار من
تنها تو بوده ای همه جا غمگسارمن

.

نه سال با تو زندگی ام عاشقانه بود
من مرد خانه بودم و تو خانه دار من

.

ناراحتی من همه این است ؛ می روی
خوشحال می شوم نروی از کنار من

.

از آن زمان که خورد به بازوی تو غلاف
خانه نشین شده به خدا ذوالفقار من

.

دستم به بند بود که دستت شکسته شد
در پیش تو شکست غرور و وقار من

.

هر روز گریه گریه فقط گریه کار تو
هر روز گریه گریه فقط گریه کار من

.

باشد برو ! ز خاطر من که نمی رود
نه سال با تو شد سپری روزگار من

.

.

.

محمدحسن بیات لو

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *