اشعار آیینی خیمه...

هجران به سر آمد ، شب دیدار رسیده

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 19 اردیبهشت 1397

هجران به سر آمد ، شب دیدار رسیده

متن شعر

هجران به سر آمد ، شب دیدار رسیده

ای منتظران فرصت گفتار رسیده

.

حالا که به بازار خریدار رسیده

دل را به کف آرید که دلدار رسیده

.

آمد گلی از نسل علی و پسرانش

ای جان دو عالم به فدای پدرانش

.

حور و ملک از عرش تماشاگر اویند

ارواح مقدس همه دور و بر اویند

.

هم خضر و هم عیسی به ادب محضر اویند

سرتاسر دنیا همه زیر پر اویند

.

نوری که به پا خواسته از سامره امشب

وا می کند از کار دل ما گره امشب

.

ما تشنگی خویش به دریا نفروشیم

خاک در او را به گوهرها نفروشیم

.

عطر نفسش به مسیحا نفروشیم

یک موی سرش را به دو دنیا نفروشیم

.

این عشق عیان است نیازی به بیان نیست

در طینت ما خصلت کوفی صفتان نیست

.

شادند همه اهل زمین اهل سماء هم

لبخند نشسته ست به لب های خدا هم

.

به به همه اسباب جنون هست فراهم

امشب شب مخصوص زیارت شده ما هم

.

در آرزوی رفتن بین الحرمینیم

یا رب سببی ساز که دلتنگ حسینیم

.

آن گل که بود دیده ی نرگس نگرانش

آن یوسف خوشنام که گم گشته نشانش

.

آن را که زند نبض زمین با ضربانش

یا رب برسانش برسانش برسانش

.

مشتاق ظهور است خودش بیشتر از ما

ای کاش در آن روز بسازد سپر از ما

.

روزی که سوی مکه سپاهی بکشاند

وقتی رجزی مثل اباالفضل بخواند

.

کافی ست که شمشیر علی را بتکاند

از دشمن حیدر احدی زنده نماند

.

تاریخ نشان داده که در عالم ایجاد

با آل علی هر که در افتاد ور افتاد

.

می آید و برپا کند اسلام علی را

بالا ببرد یک نفری جام علی را

.

در کل جهان زنده کند نام علی را

بیچاره کند دشمن ناکام علی را

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *