هر زمانی غزلی هدیه به مادر شده است
صفحه ی دفترم از اشك قلم تر شده است
.
خوش به حالم كه همین شاعری ناچیزم
از توسّل به غم فاطمه منجر شده است
.
فیض برده ست در اندازه ی ظرفيّت خود
هر كسی در حرم فاطمه نوكر شده است
.
قنبر آموخت به من هر كه شود نوكر او
روزی نوكری اش چند برابر شده است
.
هست او كوثر و تا حرمت او حفظ شود
غیرت الله زمین ، ساقی كوثر شده است
.
نه كه نُه سال ، به معیار حدیث لولاك
از ازل امّ ابیهای پیمبر شده است
.
فاطمه لیله ی قدر و قَدَرم میل علی ست
خیر ما از كرم این دو مقدّر شده است
.
نه فقط مُلك كه حتّی ملكوت و جبروت
با درخشیدن این زهره منوّر شده است
.
در جلالَت ، ز همه غیر خدا سر بوده ست
بی سبب نیست كه هم شانه ی حیدر شده است
.
هر نخ از چادر پر وصله ی خاكی شده اش
ناجی یك نبی از خوف به محشر شده است
.
من به این معتقدم هر كه سَرِ فاطمیات
زده فــریاد به والله ، كه كافر شده است
.
آب غسل تنِ طاها نشده خشك هـنوز
دلش از چند نفر سخت مكدّر شده است !!!
.
جگرش سوخته ، انگار كه راضی نشدند
نكند نوبت آتش زدن در شده است ؟؟؟
.
آه ! “یا فضّـه خُذینی ” ز كجا می شنوم ؟
نكند غنچه ی طوفان زده پرپر شده است …
.
گرچه تا كرببلا وقت زیاد است امّا
دل من دل نگرانِ علی اصغر شده است
.
.
.
محمد قاسمی
.
نظرات