اشعار آیینی خیمه...

عصاره ی همه گل ها

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 11 شهریور 1402
صاحب اثر

همین که اسم تو در شعر شاعران آمد

متن شعر

همین که اسم تو در شعر شاعران آمد
تمام قافیه هایش از آسمان آمد
.
توآمدی و شکفتی و با نفس هایت
دوباره فصل بهاری به این خزان آمد
.
خدا به طالع هستی نوشت: یا زهرا
به جسم مرده ی عالم دوباره جان آمد
.
از اسم تو به قلم حس معنوی آمد
که ناگهان غزلم سمت مثنوی آمد
.
وجود گرم توبر شعر روشنی بخشید
و با حضور تو عالم به روی ما خندید
.
به جای بارش باران امید باریده ست
به مثنوی کلماتی جدید باریده ست
.
ببین چگونه قلم روی برگ می خندد
و مثل ضد گلوله به مرگ می خندد
.
سلام گرم خلایق به محضرت تقدیم
تمام ظلم و ستم در مقابلت تسلیم
.
زمانه با تو به شوقی عجیب می آید
که از حوالی تو بوی سیب می آید
.
اگر که جان پیمبر پر از غم و درداست
اگر هوای زمانه برای او سرد است
.
دوباره گرمی او را تو علتی زهرا
نماد بارز لطف و محبتی زهرا
.
بکش به روی سر عشق از کرم دستی
که پاره ی تن پیغمبر خدا هستی
.
تویی که ازهمه ی برتران شدی برتر
خدا نوشته برای تو سوره ی کوثر
.
چه خوانم اسم قشنگت: محدثه، زهرا
زکیه، راضیه ،مرضیه ،انسیه ، حورا
.
زمین و اهل زمین از نسیم تو خوشبو
نسیم نرگس و یاس و شقایق و شب بو
.
عصاره ی همه گل ها نشسته در دستت
زبان حضرت حافظ دوباره سر مستت
.
دل رمیده ی مارا انیس و مونس تو
به غمزه مسئله آموز صد مدرس تو
.
تویی که عطر وجودت شمیم نرگس شد
ستاره ای که درخشید و ماه مجلس شد
.
فقط تویی که درخشیدی و شدی چون ماه
تویی تمامی عمرم برای من همراه
.
به غصه ی دل شیعه تو خاتمه هستی
تویی شفیعه ی محشر تو فاطمه هستی
.
به هر تبسم خود زهر را عسل کردی
و باز مثنوی ام را پر از غزل کردی
.
به شام تارجهان مژده ی سحر شده ای
به فطرس دل هرشیعه بال و پر شده ای
.
سه تا بهانه اگر داشت خلقت عالم
تو ازعلی و پیمبر بهانه تر شده ای
.
تو آمدی و به کوری چشم ابتر ها
درخت نسل نبی و پر از ثمر شده ای
.
عجب تناقض شیرین و با مسمایی
تو دختری و سپس مادر پدر شده ای
.
خوش آمدی به جهان ای تمام جان جهان
فدای مقدم تو جان شاعران جهان..
.
.
.
سعید رجب پور
.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *