همین که اسم تو در شعر شاعران آمد
تمام قافیه هایش از آسمان آمد
.
توآمدی و شکفتی و با نفس هایت
دوباره فصل بهاری به این خزان آمد
.
خدا به طالع هستی نوشت: یا زهرا
به جسم مرده ی عالم دوباره جان آمد
.
از اسم تو به قلم حس معنوی آمد
که ناگهان غزلم سمت مثنوی آمد
.
وجود گرم توبر شعر روشنی بخشید
و با حضور تو عالم به روی ما خندید
.
به جای بارش باران امید باریده ست
به مثنوی کلماتی جدید باریده ست
.
ببین چگونه قلم روی برگ می خندد
و مثل ضد گلوله به مرگ می خندد
.
سلام گرم خلایق به محضرت تقدیم
تمام ظلم و ستم در مقابلت تسلیم
.
زمانه با تو به شوقی عجیب می آید
که از حوالی تو بوی سیب می آید
.
اگر که جان پیمبر پر از غم و درداست
اگر هوای زمانه برای او سرد است
.
دوباره گرمی او را تو علتی زهرا
نماد بارز لطف و محبتی زهرا
.
بکش به روی سر عشق از کرم دستی
که پاره ی تن پیغمبر خدا هستی
.
تویی که ازهمه ی برتران شدی برتر
خدا نوشته برای تو سوره ی کوثر
.
چه خوانم اسم قشنگت: محدثه، زهرا
زکیه، راضیه ،مرضیه ،انسیه ، حورا
.
زمین و اهل زمین از نسیم تو خوشبو
نسیم نرگس و یاس و شقایق و شب بو
.
عصاره ی همه گل ها نشسته در دستت
زبان حضرت حافظ دوباره سر مستت
.
دل رمیده ی مارا انیس و مونس تو
به غمزه مسئله آموز صد مدرس تو
.
تویی که عطر وجودت شمیم نرگس شد
ستاره ای که درخشید و ماه مجلس شد
.
فقط تویی که درخشیدی و شدی چون ماه
تویی تمامی عمرم برای من همراه
.
به غصه ی دل شیعه تو خاتمه هستی
تویی شفیعه ی محشر تو فاطمه هستی
.
به هر تبسم خود زهر را عسل کردی
و باز مثنوی ام را پر از غزل کردی
.
به شام تارجهان مژده ی سحر شده ای
به فطرس دل هرشیعه بال و پر شده ای
.
سه تا بهانه اگر داشت خلقت عالم
تو ازعلی و پیمبر بهانه تر شده ای
.
تو آمدی و به کوری چشم ابتر ها
درخت نسل نبی و پر از ثمر شده ای
.
عجب تناقض شیرین و با مسمایی
تو دختری و سپس مادر پدر شده ای
.
خوش آمدی به جهان ای تمام جان جهان
فدای مقدم تو جان شاعران جهان..
.
.
.
سعید رجب پور
.
نظرات