^ وقت دریا شدن و موسم باران شده است
وقت دریا شدن و موسم باران شده است
روضه ات شکردوباره به من احسان شده است
.
هر کسی گریه کند غربت بی مثل تو را
هم نفس با نفس شاه خراسان شده است
.
من بمیرم که به جان دادن تو می خندند
اثر زهر به جسمت چو نمایان شده است
.
یک طرف زهر هلاهل طرفی هلهله ها
چقدر بر جگرت زخم ، فراوان شده است
.
سهم آب تو زمین خورد ؛ لبت خورد ترک
آب از خشکی لب های تو گریان شده است
.
تا سر بام کشیدند تنت را به زمین
بی سبب نیست که گیسوت پریشان شده است
.
شکر گیسوی تو را پنجه دشمن نکشید
دشمنت پیرهن کهنه ات از تن نکشید
.
.
.
حجت الاسلام محسن حنیفی
.
نظرات