اشعار آیینی خیمه...

پای قرار عاشقی ات سر گذاشتی

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 20 اردیبهشت 1397

پای قرار عاشقی ات سر گذاشتی

متن شعر

پای قرار عاشقی ات سر گذاشتی
از هرچه بهتر است تو بهتر گذاشتی

.

می خواستی که دل ببری از گدای خود
این کار را بر عهده ی اکبر گذاشتی

.

مفتاح مشکلات بزرگ قبیله را
در دست های کوچک اصغر گذاشتی

.

یک عده را کنیز سرای دو خواهرت
یک عده را غلام برادر گذاشتی

.

دیدی که در فراق حرم گریه می کنم
در سینه ام به سمت حرم در گذاشتی

.

اشکی که داده ای همه ی ثروت من است
در کاسه های چشم گدا ؛ زَر گذاشتی

.

اما چرا تو ای سبب خلقت زمین
سر روی خاک ساعت آخر گذاشتی

.

از سینه تا که تیزی سرنیزه ها گذشت
حنجر به زیر کُندی خنجر گذاشتی

.

اصلا خودت بگو که چه خاکی به سر کنم
بی سر چو پا به عرصه ی محشر گذاشتی

.

جای کفن به جسم تو یک پیروهن رسید
آن هم به دست غارت لشکر گذاشتی

.

تو جان خاتمی ، چه کسی خاتمت ربود ؟

” با چون ” تویی ” به غیر محبت روا نبود “

.

.

.

مرضیه نعیم امینی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *