اشعار آیینی خیمه...

پر و بال نیمه جونو به قفس می زنم امشب

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 21 فروردین 1397

پر و بال نیمه جونو به قفس می زنم امشب

متن شعر

پر و بال نیمه جونو به قفس می زنم امشب

دم و باز دمم شکنجه است تا نفس می زنم امشب

.

چی بگم از خاطرات و سختی هایی که زیاده

چی بگم از اون که بازم حکم آزادی مو داده

.

مثل جدم می سوزه گلوم

خورشید عمرمه روی بوم

دیدن تو شده آرزوم

یا رضا

.

کاش می آوردی معصومه رو

دخترم پاک می کرد اشکمو

کاش می مردم روی پای تو

یا رضا

.

الوداع الوداع یا رضا

.

سحرام با سیلی شب شد  ؛ شب با درد پام سحر شد

کفنم پیرهن زندون ؛ تابوتم تخته ی در شد

.

غم سال های اسارت ؛ هیچ کدوم به دل نمونده

ولی سندی یهودی جونمو به لب رسونده

.

بسه هر لحظه تحقیر شدن

ذره ذره بسه پیر شدن

بسه از دوری دلگیر شدن

یا رضا

.

کند و زنجیر روی گردنم

مثل عمه کبوده تنم

زیر شلاق صدا می زنم

یا رضا

.

الوداع الوداع یا رضا

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *