اشعار آیینی خیمه...

^ پشت درب خانه ات بر خاک ، صورت می کشم

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 5 اردیبهشت 1399

^ پشت درب خانه ات بر خاک ، صورت می کشم

متن شعر

پشت درب خانه ات بر خاک ، صورت می کشم

***

پشت درب خانه ات بر خاک ، صورت می کشم
تا که تحویلم بگیری ، از تو منت می کشم
.
بندگان مخلصت آماده ی مهمانی اند
آن قدر خالی است دستانم ، خجالت می کشم
.
غفلتم باعث شد از چشمت بیافتم با گناه
هر چه خواری می کشم از دست غفلت می کشم
.
کور خوانده نفسِ اماره ، دلم دست علی است
هرچه هم باشم مگر دست از ولایت می کشم ؟!
.
با ولای مرتضی آقای این عالم شدم
بی علی یک لحظه هم باشم ، حقارت می کشم
.
دور ماندم از وطن ، از صحن ایوان نجف
یاد انگور ضریحش ، آهِ حسرت می کشم
.
تا که چشمم تر شود یاد لب خشک حسین
جای سرمه ، بر دو چشمم خاک تربت می کشم
.
دور از هیئت شدن یعنی نفس تنگیِ من
زیر این پرچم ، نفس ، آرام و راحت می کشم
.
یک توسل بر رقیه حاجتم را می دهد
بی خودی گاهی پیِ حاجت ، ریاضت می کشم
.
دیده ای بابا مرا ؟! همراه عمه های خود …
در سنین کودکی درد اسارت می کشم
.
چند جای استخوان های نحیفم له شده
هر تکانی می خورد جسمم ، مشقّت می کشم
.
چند روزی می شود چیزی نگفتم با کسی
من خجالت از سخن گفتن به لکنت ، می کشم
.

.

محمدجواد شیرازی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *