اشعار آیینی خیمه...

کاری بکن مگذار شب خاکستری باشد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 29 مرداد 1397

کاری بکن مگذار شب خاکستری باشد

متن شعر

کاری بکن مگذار شب خاکستری باشد

سهم تمام خیمه‌ ­ها شعله‌ وری باشد

.

کاری بکن ! مگذار این بادِ گریبان سوز

با چنگِ خونینش پی هر روسری باشد

.

هی نامه آوردند کوفی‌­ها که ظهری سرخ

با خون جدّت دست­‌ هاشان جوهری باشد

.

از نو تمام اسب­‌ ها را نعل کوبیدند

تا چشم­‌ هایت غرق در ناباوری باشد

.

تا استخوان­‌ های عزیزانت به روی خاک

آماجِ عالم سوزِ هر وحشی ­گری باشد

.

این دستِ روی آب افتاده قسم خورده­ است

دنباله‌ ­دار بازوان خیبری باشد

.

حتماً خدا می­‌ خواست روی نیزه ­‌ها یک سر

در جای جای خاک ، تاجِ سروری باشد

.

حتماً خدا می­‌ خواست پاهای ظریف تو

با خارهایش شاهد در به ­دری باشد

.

شاید هجوم سنگ­‌ های کینه از هر سو

تنها جواب تلخ عدل حیدری باشد

.

خطبه­ بخوان ! ای پنجمین فریاد عاشورا

هر چند عالم غرق در کور و کری باشد

.

باید گلوی خاک تا شام ابد ، یکریز

هم­خانه ی بغضی که تو می ­‌پروری باشد

.

باید ببینی واقعیت را که بعد از این

دنیا پر از آموزه­‌ های باقری باشد

.

رسواگرِ ظلم ” لُعینُ بنُ الّلعین ” امروز 

داغی که با قلب خودت می‌ ­آوری باشد

.

لب‌ها پر از فریاد ” الّلهم لبیک ” است

مولا ! مبادا درد تو بی‌ ­یاوری باشد

.

.

.

حسنا محمدزاده

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *