کاری بکن مگذار شب خاکستری باشد
سهم تمام خیمه ها شعله وری باشد
.
کاری بکن ! مگذار این بادِ گریبان سوز
با چنگِ خونینش پی هر روسری باشد
.
هی نامه آوردند کوفیها که ظهری سرخ
با خون جدّت دست هاشان جوهری باشد
.
از نو تمام اسب ها را نعل کوبیدند
تا چشم هایت غرق در ناباوری باشد
.
تا استخوان های عزیزانت به روی خاک
آماجِ عالم سوزِ هر وحشی گری باشد
.
این دستِ روی آب افتاده قسم خورده است
دنباله دار بازوان خیبری باشد
.
حتماً خدا می خواست روی نیزه ها یک سر
در جای جای خاک ، تاجِ سروری باشد
.
حتماً خدا می خواست پاهای ظریف تو
با خارهایش شاهد در به دری باشد
.
شاید هجوم سنگ های کینه از هر سو
تنها جواب تلخ عدل حیدری باشد
.
خطبه بخوان ! ای پنجمین فریاد عاشورا
هر چند عالم غرق در کور و کری باشد
.
باید گلوی خاک تا شام ابد ، یکریز
همخانه ی بغضی که تو می پروری باشد
.
باید ببینی واقعیت را که بعد از این
دنیا پر از آموزه های باقری باشد
.
رسواگرِ ظلم ” لُعینُ بنُ الّلعین ” امروز
داغی که با قلب خودت می آوری باشد
.
لبها پر از فریاد ” الّلهم لبیک ” است
مولا ! مبادا درد تو بی یاوری باشد
.
.
.
حسنا محمدزاده
.
نظرات