یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود
توی ویرونه ی یک شهر غریب
یه فرشته منتظر نشسته بود
.
روزا که دخترا میان رقیه رو نگا کنن
اما گوشام نمی شنوه اگه منو صدا کنن
بابا اینا نمی تونن منو ازت جدا کنن
.
میای کنارم خودم می دونم
هر چقدم باشه منتظر می مونم
.
پیدا نشد گل سرم بابا
کجایی قربونت برم بابا
بیا که من منتظرم بابا
.
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود
قصه ی دختر شاه آخر کار
میرسه به شهر مردم حسود
.
دیدی که گفتم آخرش من و تو رو نظر زدن
دیدی بابا با تازیانه ما رو اونقدر زدن
دیدی حتی تو خواب منو بابایی بی خبر زدن
.
اون وقتی که زجر دنبالم افتاد
تا برسم به کاروان منو کتک زد
.
خیلی دلم شکسته شد بابا
نماز من نشسته شد بابا
بیا که عمه خسته شد بابا
.
کجایی قربونت برم بابا
.
یـکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود
یه یتیم بود و سر بابا که داشت
اثر کعب نی و آتیش و دود
.
ای وای بابا ببین به ما چجوری آب و نون میدن
ای وای ببین که چهره مو به همین دیگه نشون میدن
ای وای سرت میفته وقتی نیزه رو تکون میدن
.
بوسه ی آتیش به موی من خورد
سنگی که از سرت گذشت به روی من خورد
.
سفیده موهای سرم بابا
چیزی نموند از چادرم بابا
معجر نمونده تو حرم بابا
.
الهی قربونت بشم بابا
.
.
.
یکی از زیباترین مداحی هایی هست ک شنیدم و
هربارباشنیدنش اشکام میریزن