نامردهای شهر ، هم در را شکستند
***
نامردهای شهر ، هم در را شکستند
هم حُرمت ساقی کوثر را شکستند
.
میخانه را آتش زدند و پیش چشمِ
ساقی عالم ، جام و ساغر را شکستند
.
اجر رسالت را ادا کردند … این طور
در پشت در پهلوی مادر را شکستند
.
در را چنان با غیظ با پا باز کردند
که هم زمان با سینه اش ، سر را شکستند
.
با کُشتن یک سوّم از سادات عالم
بدطینتان ، قلب پیمبر را شکستند
.
پس با غلاف تیغ قنفذ ، بین کوچه
بی رحم ها ، بال کبوتر را شکستند
.
با بودن زهرا نمی شد ، صبر کردند
تا توی مسجد ، فرق حیدر را شکستند
.
ضدّ علی بودند که در کربلا هم
فرق سر شهزاده اکبر را شکستند
.
ضدّ علی بودند و با تیر سه شعبه
حجم گلوی ناز اصغر را شکستند
.
.
محمد قاسمی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید