ره به سوی تو به جز خوف و رجا نیست که نیست
*****
ره به سوی تو به جز خوف و رجا نیست که نیست
توشه ی عبد به جز اشک و دعا نیست که نیست
.
دعوت از اهل گنه شد که بیایید همه
بهتر از این خبری بر فقرا نیست که نیست
لطف تو خوانده مرا ورنه خودت میدانی
بی سر و پا تر از این بی سر و پا نیست که نیست
.
با اشاره به سویم لب بگشودی که : ” بیا “
هیچ وقت روی لبان تو نیا نیست که نیست
.
باطن هر عمل خیر حسین است ، حسین
باطن روزه به جز حب شما نیست که نیست
.
بر کویرِ لب ما وقت اذان مغرب
برتر از ذکر حسین جان به خدا نیست که نیست
.
مجلس روضه ی تو جنت ما می باشد
جنت بی تو حسین غایت ما نیست که نیست
.
عاقبت سوی حریم تو پناهنده شوم
امن تر از حرم کرب و بلا نیست که نیست
.
” نوکری حرمت پادشهی دو سراست “
منصبی بهتر از این بهر گدا نیست که نیست
.
خُرده بر سینه ی عریان و رخ سرخ مگیر
درک وادی جنون بر عقلا نیست که نیست
.
در ته گودی گودال نکردی شِکوه
مسلخ عشق که با چون و چرا نیست که نیست
.
خوانده ای آیه و با سنگ جوابت دادند
در دل سگ صفتان شرم و حیا نیست که نیست
.
سینْ …. نونْ …. یاءْ …. و حاءْ …. بد به همت ریخته اند
هرچه گشتم به خدا چند هجا نیست که نیست
.
نیزه را بد به دهان تو فرو کرد ، دگر
اثری از لب و دندان و صدا نیست که نیست
.
.
.
.
رمضان المبارک ۱۳۹۳
.
محمدجواد شیرازی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید