اشعار آیینی خیمه...

به محسن این پیام از سوی اصغر

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 18 آبان 1397

به محسن این پیام از سوی اصغر

متن شعر

به محسن این پیام از سوی اصغر

که ای دردانه ی زهرای اطهر

.

مرا دشمن در آغوش پدر کشت

تو را در بطن ، دشمن پشت آن در

.

من و تو ای عمو در پای میزان

کنیم هنگامه ای در روز محشر

.

تو از دست عمر بنما شکایت

منم از حرمله آن خصم کافر

.

عمو محسن نبودی تا ببینی

لب خشک و دو چشم پر ز گوهر

.

تو گر پرپر شدی اندر مدینه

ولی دشمن نکرد جسم تو بی سر

.

نبودی ای عمو تا که ببینی 

قد سرو ابوالفضل دلاور

.

عمو جان محسن در خون طپیده

ندیدی قامت رعنای اکبر

.

چه گویم ای عمو از حال بابا

که شد در کربلا بی یار و یاور

.

عمو آن دم که تیر آمد به حلقم

زدم خنده به روی باب مضطر

.

تبسم کردم و از دست جدّم

شدم سیراب من از آب کوثر

.

به محشر دست ” کُردی ” را بگیرم

حضور مادرم زهرای اطهر

.

.

.

غلامحسین کردی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *