اشعار آیینی خیمه...

^ سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 24 بهمن 1397

^ سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح

متن شعر

سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح

درود ما به تو ای مریم چهار مسیح

.

سپهر نورفروز سه اختر و یک ماه

عجب نه خوانم اگر مادرت به ثارالله

.

سلام بر تو و ابناء و شوهرت مادر

به عطر دامن عباس پرورت مادر

.

ادب به قامت زهرایی ات قیام کند

وفا به غیرت عباس تو سلام کند

.

سلام زینب کبرا و حضرت سجّاد

به خون پاک بنین تو پاک مادر باد

.

اگر چه با همه گفتی کنیز زهرایی

به چشم آل محمّد عزیز زهرایی

.

تو بعد فاطمه در بیت وحی فاطمه ای

تو آسمان ادب را همیشه قائمه ای

.

به نفس پاک محمّد تو همدمی مادر

مسیح عشق و ادب را تو مریمی مادر

.

بهشت شیفته ی چار لاله ی یاست

کلید باب حوائج به دست عبّاست

.

مزار توست کنار مزار چار امام

که چار ماهِ تمامت به خون نشست تمام

.

سر ارادت این هفت اب به خاکت باد

چهار ام به فدای بنین پاکت باد

.

مگر به گوش ؛ پیام خدا ز غیب شنفت

که مادر اسم تو را از نخست فاطمه گفت

.

هزار قافله دل پای بست فرزندت

نشان بوسه ی مولا به دست فرزندت

.

تو جان پاکی و عبّاس ، پاره ی تن تو

ستاره ریخته زهرا به ماه دامن تو

.

حسین را که بسی داشت در کنار شهید

به جز تو نیست کسی مادر چهار شهید

.

به چار ماه خود اشکی نریختی ز دو عین

گریستی به حسین و گریستی به حسین

.

اگر تو نام نبردی ز شاخه ی یاست

گریست دیده ی زهرا برای عبّاست

.

الا تمام وجودت پر از نوای حسین

به گریه نایبه الزینبی برای حسین

.

روایتِ عطشِ کربلاست در اشکت

سلامِ گریه کنان حسین ، بر اشکت

.

سرود زخم گلوی حسین ، ورد لبت

خلوص زینب و عبّاس در نماز شبت

.

شبی که چشم حسین اوفتاد بر پسرت

فشاند نور ز خورشیدِ چهره بر قمرت

.

نگاه نافذش اظهار کرد بی پرده

که بهر شیر خدا شیرِ شیر آورده

.

هر آن که روی ورا دید ، این ندا سر داد

دوباره حضرت زهرا حسین دیگر زاد

.

تو مادر شهدا ، همسر علی هستی

هزار حیف ، غریبانه چشم خود بستی

.

خزان رسید چو بر برگ لاله ی یاست

نبود ، جعفر و عثمان و عون و عبّاست

.

سپهر و مهر و مه و کوکبت کجا بودند

علی ، حسین ، حسن ، زینبت کجا بودند

.

هماره ریخت به رخ از دو دیده ، یاقوتت

اگر به دوش غریبانه رفت تابوتت

.

دگر به پیکرت آثار تازیانه نبود

دگر مراسم تشییع تو شبانه نبود

.

تو داغدار شهید کنار علقمه ای

همیشه فاطمه بودی همیشه فاطمه ای

.

نگه به خاطر ذریّه ی بتولم کن

مرا که ” میثم “ آلوده ام ، قبولم کن

.

.

.

استاد حاج غلامرضا سازگار 

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *