اشعار آیینی خیمه...

شرمنده ام که سوخت میان شرر پرت

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 10 اسفند 1397

شرمنده ام که سوخت میان شرر پرت

متن شعر

شرمنده ام که سوخت میان شرر پرت
آتش گرفت باغ گل لاله در برت

.

شرمنده ام که مشک اباالفضل پاره شد
شرمنده ی رباب شد و کام اصغرت

.
مهلت نداد عمود به قولش وفا کند
عباس من که آب شد از آه آخرت

.

زینب حلال کن پسرم را حلال کن
قسمت نشد صدات کند چون برادرت

.

دست شکسته خون ز دو چشمان خون گرفت
خیلی شدم دوباره بدهکار مادرت

.

ای من فدای ناله ی روی بلندی ات
شرمنده ام که رفت ز دستت برادرت

.

سم ستور قسمت آن جسم پاک شد
بالای نیزه رفت سرش در برابرت

.

عباس رفت و آتش لشکر بلند شد
آتش گرفت چادر و دامان و معجرت

.

ای مادر بهشت ، تو را غصه ها شکست

هر بار بی قراری زینب تو را شکست

.

بر سر گرفت چادر زهرا سکوت کرد

آهی کشید و بغض لبت بی هوا شکست

.

هر بار یاد فاطمه کردی دلت شکست

وقتی دلت شکست ، دل مرتضی شکست

.

ای هم نفس ترین علی بعد فاطمه

قلبت میان غربت یک ماجرا شکست

.

وقتی حسین رانده شد از شهر مادری

باید نوشت حرمت آل عبا شکست

.

عباش شد ستاره ی دنباله دار تو

تا کربلا رسید ، در کربلا شکست

.

یک عمر گریه کردی و گفتی فقط حسین

ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *