شرمنده ام که سوخت میان شرر پرت
آتش گرفت باغ گل لاله در برت
.
شرمنده ام که مشک اباالفضل پاره شد
شرمنده ی رباب شد و کام اصغرت
.
مهلت نداد عمود به قولش وفا کند
عباس من که آب شد از آه آخرت
.
زینب حلال کن پسرم را حلال کن
قسمت نشد صدات کند چون برادرت
.
دست شکسته خون ز دو چشمان خون گرفت
خیلی شدم دوباره بدهکار مادرت
.
ای من فدای ناله ی روی بلندی ات
شرمنده ام که رفت ز دستت برادرت
.
سم ستور قسمت آن جسم پاک شد
بالای نیزه رفت سرش در برابرت
.
عباس رفت و آتش لشکر بلند شد
آتش گرفت چادر و دامان و معجرت
.
ای مادر بهشت ، تو را غصه ها شکست
هر بار بی قراری زینب تو را شکست
.
بر سر گرفت چادر زهرا سکوت کرد
آهی کشید و بغض لبت بی هوا شکست
.
هر بار یاد فاطمه کردی دلت شکست
وقتی دلت شکست ، دل مرتضی شکست
.
ای هم نفس ترین علی بعد فاطمه
قلبت میان غربت یک ماجرا شکست
.
وقتی حسین رانده شد از شهر مادری
باید نوشت حرمت آل عبا شکست
.
عباش شد ستاره ی دنباله دار تو
تا کربلا رسید ، در کربلا شکست
.
یک عمر گریه کردی و گفتی فقط حسین
ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست
.
.
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید