اشعار آیینی خیمه...

^ گرفته دست مرا بارها مرام حسن

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 30 اردیبهشت 1398

^ گرفته دست مرا بارها مرام حسن

متن شعر

گرفته دست مرا بارها مرام حسن

***

گرفته دست مرا بارها مرام حسن
رسیده است به من لطف مستدام حسن

.
من احترام شدم محض احترام حسن 

حسن امام من است و منم غلام حسن

.

هزار بار بمیرم دوباره زنده شوم
به بارگاه امام کریم بنده شوم

.

مرا ز کوی کریمان جدا شدن هرگز
و هر دری به جز این خانه را زدن هرگز

.
و صبح و ظهر و شب اینجا نیامدن هرگز
من و جدایی از دامن حسن هرگز

.

خدا مرا به هوای دگر رها نکند
من و جدا شدن از مجتبی خدا نکند

.

شمایلی ز بهشت آمد و هویدا شد
به نور چهره ی او ممکنات زیبا شد

.
گره ز کار جهان و جهانیان وا شد
ستاره ای بدرخشید و ماه زهرا شد

.

به آفتاب جمالش ، به کعبه ی خالش
به هوش بودم از اول … ربود تمثالش

.

هماره روح دعا ، کعبه ی عبادات است
شفیع روز جزا ، قبله گاه حاجات است

.
حسن نمودِ حسن هاست ، جمع خیرات است
امام زاده و سر سلسله ، به سادات است

.

کریم چارم دنیای پنج تن آمد
خبر دهید که آقایمان حسن آمد

.

سر ارادتم از افتخار خم گردد
گدا به حرمت ارباب محترم گردد

.
خدا بخواهد اگر پرچمی علم گردد
امام زاده ی ما صاحب حرم گردد

.

مدینه الحسنی در بقیع می سازیم
رواق و گنبد و صحنی وسیع می سازیم

.

رواست محتشمی وصف مجتبا بکند
و دست فرشچیان طرح نو به پا بکند

.
زنی النگوی خود نذر آن بنا بکند
که گنبد حرمش را چو کربلا بکند

.

در ورودی باب الکریم در زدنی ست
ورودی حرمش صحن جامع حسنی ست

.

چراغ صحن ، برایش ز ماه می سازیم
دخیل پنجره هایش ، نگاه می سازیم

.
و باب ساعت مخصوص شاه می سازیم
برای قاسم او حجله گاه می سازیم

.

رواست دور ضریحش همیشه هجمه شود
رواست صحن عتیقش بنام نجمه شود

.

قرار و وعده ی ما صحن مجتبی باشد
شب زیارتی اش هم دوشنبه ها باشد

.
همیشه دور ضریحش سر و صدا باشد
و مثل کرببلا هم برو بیا باشد

.

شبیه هر شب جمعه ، شبیه کرببلا
دوشنبه های بقیع و زیارت زهرا

.

.

.

علیرضا وفایی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *