گرفته دست مرا بارها مرام حسن
***
گرفته دست مرا بارها مرام حسن
رسیده است به من لطف مستدام حسن
.
من احترام شدم محض احترام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
.
هزار بار بمیرم دوباره زنده شوم
به بارگاه امام کریم بنده شوم
.
مرا ز کوی کریمان جدا شدن هرگز
و هر دری به جز این خانه را زدن هرگز
.
و صبح و ظهر و شب اینجا نیامدن هرگز
من و جدایی از دامن حسن هرگز
.
خدا مرا به هوای دگر رها نکند
من و جدا شدن از مجتبی خدا نکند
.
شمایلی ز بهشت آمد و هویدا شد
به نور چهره ی او ممکنات زیبا شد
.
گره ز کار جهان و جهانیان وا شد
ستاره ای بدرخشید و ماه زهرا شد
.
به آفتاب جمالش ، به کعبه ی خالش
به هوش بودم از اول … ربود تمثالش
.
هماره روح دعا ، کعبه ی عبادات است
شفیع روز جزا ، قبله گاه حاجات است
.
حسن نمودِ حسن هاست ، جمع خیرات است
امام زاده و سر سلسله ، به سادات است
.
کریم چارم دنیای پنج تن آمد
خبر دهید که آقایمان حسن آمد
.
سر ارادتم از افتخار خم گردد
گدا به حرمت ارباب محترم گردد
.
خدا بخواهد اگر پرچمی علم گردد
امام زاده ی ما صاحب حرم گردد
.
مدینه الحسنی در بقیع می سازیم
رواق و گنبد و صحنی وسیع می سازیم
.
رواست محتشمی وصف مجتبا بکند
و دست فرشچیان طرح نو به پا بکند
.
زنی النگوی خود نذر آن بنا بکند
که گنبد حرمش را چو کربلا بکند
.
در ورودی باب الکریم در زدنی ست
ورودی حرمش صحن جامع حسنی ست
.
چراغ صحن ، برایش ز ماه می سازیم
دخیل پنجره هایش ، نگاه می سازیم
.
و باب ساعت مخصوص شاه می سازیم
برای قاسم او حجله گاه می سازیم
.
رواست دور ضریحش همیشه هجمه شود
رواست صحن عتیقش بنام نجمه شود
.
قرار و وعده ی ما صحن مجتبی باشد
شب زیارتی اش هم دوشنبه ها باشد
.
همیشه دور ضریحش سر و صدا باشد
و مثل کرببلا هم برو بیا باشد
.
شبیه هر شب جمعه ، شبیه کرببلا
دوشنبه های بقیع و زیارت زهرا
.
.
.
علیرضا وفایی
.
برای حمایت از خیمه کلیک کنید