اشعار آیینی خیمه...

غریب موندی بین یه زندون سوت و کور

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 15 تیر 1398

غریب موندی بین یه زندون سوت و کور

متن شعر

غریب موندی بین یه زندون سوت و کور

***

غریب موندی بین یه زندون سوت و کور
چقدر شنیدی آقا تو از همه حرف زور
.
ای غریب در وطن
خیلی کبوده این بدن
دور از چشم زن ها و بچه ها
.
بغض این گلو شکست
ای وای من تو دست به دست
اومد تنت رو تخته پاره ها
.
دلم گرفته از غمت
فدای اشک نم نمت
.
می سوزه امشب این دلم
به یاد سوز ماتمت
.
غریب غریب غریب آقا
.

تو باب حاجاتی و اسیر در بند آقا

اینه ذکر رو لب ها مدد مادرم زهرا

.

تازیانه خوردی و 

با هر لگد تو مردی و

زنجیر گرفته هِی توونتو

.

ساق پای تو شکست 

راه نفس به سینه بست 

دیگه به لب رسیده جون تو

.

دلم گرفت از این عزا

عزا گرفت امام رضا 

.

نبود کسی بالا سرت

گرفت عزا قدر قضا

.

غریب غریب غریب آقا

.

رسید لحظه ی آخر میذاری رو خاکا سر

کنار جسمت آقا نبود ناله ی دختر

.

لحظه های پر غمه

ذکر لب تو این دمه

روزی نمیشه عین روز حسین

.

تشنه لب به زیر پا

میشه جدا سر از قفا

ای جان فدای غربت تو حسین

.

دلم گرفت از این بلا

به یاد ظهر کربلا

.

جلوی چشم خواهرش

میره سرش رو نیزه ها

.

غریب غریب غریب حسین

.

.

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *