اشعار آیینی خیمه...

^ این خانواده آینه های خدائی اند

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 17 آبان 1398

^ این خانواده آینه های خدائی اند

متن شعر

این خانواده آینه های خدائی اند

***

این خانواده آینه های خدائی اند

در انتهای جاده ی بی انتهائی اند

.

خیل ملک مقابلشان سجده می کنند

اینها خدا نی اند ولیکن خدائی اند

.

هر کس که می رسد سر اطعام می برند

فرقی نمی کند که فقیران کجائی اند

.

یک ” السلام ” و یک ” و علیک السلام ” سبز

اینها همان مقدمه ی آشنائی اند

.

صدها هزار مثل سلیمان در این حرم

مشغول لحظه های شریف گدائی اند

.

سوگند می خوریم كه پروانه زاده ایم

همسایه ی قدیمی این خانواده ایم

.

تو آسمان جودی ما یا كریم تو

پرواز می كند دل ما تا حریم تو

.

احساس می كنم به تو نزدیك می شوم

وقتی كه می وزد سر راهم نسیم تو

.

وقت كرامت است كه از راه آمده است

آن آشنای كوچه نشین قدیم تو

.

قرآن بی بدیل ، حروف مقطّعه

كی می رسم به فهم الف لام میم تو

.

سوگند می دهیم خدا را در این سحر

بر پینه های رحمت دست كریم تو

.

ما را همیشه سائل دست شما كند

ما را به زیر پای شما خاك پا كند

.

دست مرا بگیر كه عاشق ترم كنی

سلمان خانواده ی پیغمبرم كنی

.

من در قنوت نیمه شبت دور می زنم

شاید مرا بگیری و انگشترم كنی

.

آن شاخه ی گلم كه به دست تو داده اند

تا هر كجا كه خواست دلت پرپرم كنی

.

من آمدم كه بین سحرهای اشتیاق

بال مرا بگیری و خرج حرم كنی

.

بال و پر شكسته به دردم نمی خورد

انگار بهتر است كه خاكسترم كنی

.

روزی آب و سفره ی نان منی حسن

ماهِ مباركِ رمضان منی حسن

.

ای در هوای پاك نگاهت سلام ها

نامت نداشت سابقه ای بین نام ها

.

ای سبزی بهار خدا سیر می شوند

از عطر سفره های حضورت مشام ها

.

بیرون بیا و چشم مرا هم قدم بزن

هم سفره ی فروتن جمع غلام ها

.

در كوچه ات كسی به كسی جا نمی دهد

مكثی نما به شوق چنین ازحام ها

.

سائل شدن كنار نگاه تو واجب است

وقتی گدا به چشم تو دارد مقام ها

.

تو سفره دار شهر خدا ما گدای تو

مثل كبوتریم و اسیر هوای تو

.

آن كس كه پیش پای شما خم نمی شود

در خانه ی فرشته هم آدم نمی شود

.

آقای من بدون توسل به نام تو

حالی برای توبه فراهم نمی شود

.

دست مرا بگیر و به سمت خدا ببر

چیزی كه از بزرگیتان كم نمی شود

.

آرامش تو باعث طوفان كربلاست

بی صلح تو قیام مُحرّم نمی شود

.

هر كس كه بر نجابتِ صلح و سكوت تو

مؤمن نمی شود ، به جهنّم نمی شود

.

تا كربلا رسید صدای سكوت تو

این قیل و قال ها به فدای سكوت تو

.

ای از هزار حاتم طائی كریم تر

لطف تو از تمام كریمان قدیم تر

.

می آوری به وجد تو پروردگار را

ای از زبان حضرت موسی كلیم تر

.

تو ابتدای نسل طهورای كوثری

هر كس حسودتر به تو باشد عقیم تر

.

در این مسیر رو به خدایی ندیده ایم

از رد پای گیوه ی تو مستقیم تر

.

در كربلا به آینه ات سنگ می زنند

هر كس شبیه تر به تو جرمش عظیم تر

.

آقا تو در كلام خلاصه نمی شوی

در حضرت و امام خلاصه نمی شوی

.

ای یاكریم خسته چه كردند با پرت

این زهرِ پر شراره چه آورده بر سرت

.

از لحظه ای كه رنگ نگاهت كبود شد

رنگی دگر نرفته مناجات خواهرت

.

با اینكه ای غریب ، تو بودی امام شهر

اما كسی نخواند نمازی به پیكرت

.

تابوت را نشانه گرفتند به تیرها

آن هم كجا به پیش دو چشم برادرت

.

دل های ما به یاد تو ای بی حرم ترین

پر می زند به سمت بقیع مطهرت

.

تا كِی لبم به خاك بقیعت نمی رسد

بر آستان پاك رفیعت نمی رسد

.

.

.

علی اكبر لطیفیان

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *