اشعار آیینی خیمه...

^ بوی بهشت می وزد از کربلای تو

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 7 آذر 1398

^ بوی بهشت می وزد از کربلای تو

متن شعر

بوی بهشت می وزد از کربلای تو

***

بوی بهشت می وزد از کربلای تو
ای کشته باد ! جان دو عالم فدای تو

.

دیوانه وار ، آمده ام تا به قتلگاه

وقتی به استغاثه شنیدم ، صدای تو

.

نقدینه ام که داشتم از اشک و خون دل

تقدیم کرد دیده به گنبد نمای تو

.

در حیرتم چه شد ؟ که نشد آسمان ، خراب

وقتی شنید ناله ی ” وا غربتا “ی تو

.

برخیز و باز بر سر نی آیه ای بخوان
ای من فدای آن سر از تن جدای تو !

.

خورشید و ماه و جنّ و ملک ، خون گریستند

وقتی میان لجّه ی خون بود ، جای تو

.

اندر منا، ذبیح یکی بود و زنده رفت
ای صد ذبیح ، کشته شده در منای تو !

.

رفتی به پاس حرمت کعبه به کربلا
شد کعبه ی حقیقی دل کربلای تو

.

اجر هزار عمره و حج در طواف توست
ای مروه و صفا به فدای صفای تو !

.

تا با نماز خوف تو گردد ، قبول حق
شد سجده گاه اهل یقین ، خاک پای تو

.

با گفتن ” رضاً بقضائک ” به قتلگاه
شد متّحد رضای خدا با رضای تو

.

تو هرچه داشتی به خدا دادی ای حسین !
فردا خداست – جلّ جلاله – جزای تو

.

خون خداست خون تو و جز خدای نیست
ای کشته ی خدا ! به خدا ! خون بهای تو

.

ما را خشوع بندگی آموز ، چون خداست

در مجلس عزای تو ، صاحب عزای تو

.

سائل چو دید کفّ کریم تو ، گریه کرد

ای کائنات ، بنده ی خوان عطای تو !

.

ما را هم ای حسین ! گدایی حساب کن
آخر کجا رود به جز این در گدای تو ؟

.

آن جا که حدّ ممکن و واجب بوَد ، تویی

ای منتهای اوج بشر ، ابتدای تو !

.

دست دعا برآر ” ریاضی ” ! که شد قبول

در بارگاه قدس حسینی ، دعای تو

.

.

.

 محمدعلی ریاضی یزدی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *