اشعار آیینی خیمه...

^ حاشا که راه عاشقی بی دردسر باشد

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 15 آذر 1398

^ حاشا که راه عاشقی بی دردسر باشد

متن شعر

حاشا که راه عاشقی بی دردسر باشد

***

حاشا که راه عاشقی بی دردسر باشد

حاشا که عاشق شام هجرش را سحر باشد

.

سهمش پریشانی‌ ست حیرانی‌ ست ویرانی‌ ست

خواهر که از حال برادر بی خبر باشد

.

این راه را با شوق دیدار تو طی کردم

راضی مشو باغ امیدم بی ثمر باشد

.

انگار تقدیرم فراق توست پس باید

با ناامیدی چشم گریانم به در باشد

.

دارم جواب نامه ات را می دهم اما

با نامه ای که دستخطش چشم تر باشد

.

تنها به اینجا آمدم اما خیالت تخت

حاشا که در قم مردمان بدنظر باشد

.

حتی اگر داغ تو را در طوس می دیدم

دیگر نمی دیدم تنت بی بال و پر باشد

.

دیگر نمی دیدم سرت در طشت زر باشد

یا که لب خشکت اسیر چوب تر باشد

.

آری تو هم هرگز نمی دیدی که ناموست

با قاتلانت چند منزل همسفر باشد

.

در ازدحام مردمان بدنظر باشد

در زیر پای اسب ها دنبال سر باشد

.

.

.

محمد بياباني

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *