اشعار آیینی خیمه...

^ آن ها كه رفته اند همیشه به خواب جهل

اطلاعات بیشتر
تاریخ انتشار 26 آذر 1398

^ آن ها كه رفته اند همیشه به خواب جهل

متن شعر

آن ها كه رفته اند همیشه به خواب جهل

***

آن ها كه رفته اند همیشه به خواب جهل
سیراب می شوند فقط از سراب جهل

.

مولاست باب علم نبی ، در مقابلش
بابی اگر گشوده شود ، هست باب جهل

.

جهل است جهل ، حلقه ی مفقوده ی نفاق
جمع سقیفه جمع نشد در غیاب جهل

.

از استخوان در گلوی مرتضی بپرس
با او چه كرد چهره ی مذهب مئاب جهب

.

نتوان كشید دست خدا را به ریسمان
بسته شده است دست علی با طناب جهل

.

طلحه نداشت طاقت نان جوی علی
از هوش رفته بود ز بوی كباب جهل

.

شاید زبیر باشی و با آن همه جهاد
ناباورانه كشته شوی در ركاب جهل

.

یك شام با معاویه ، یك صبح با علی
مروان كه بود ؟ حقّه ی زیر نقاب جهل

.

گاهی حرام قطعی قرآن حلال شد
آنجا كه عمروعاص بریزد شراب جهل

.

سخت است در نگاه خوارج ، به نیزه ها
تشخیص آیه های خدا از كتاب جهل

.

گاهی نفاق ، حجت الاسلام می شود
پشت جناب شیخ می آید جناب جهل

.

فریاد می كشیم سر خطبه ی نفاق
لبخند می زنیم ولی در جواب جهل

.

با مرگ ، صبح واقعه بیدار می شود
آنكس كه خویش را زده باشد به خواب جهل

.

.

.

محمد رسولی

.

برچسب ها

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *